بـــــــــــــرو !!!!
ترس از هیچ چیز ندارم
وقتی یقین دارم بیشتر از من کسی دوستت نخـــــــواهد داشت ،
بیشتر از من کسی طاقت کم محلی هایت را ندارد ،
بــــــــــــرو !!!!
...
ترس برای چه ؟؟؟
وقتی می دانم یکــ روز تُف می اندازی به روی تمام آن هایی که
به خاطرشــــان من را از دست دادی ...
چندروزپیش که دیدمت ،دلم میخواست بیام کنارت ..
سرموبیارم نزدیک لبات ...صاف توچشات نگاه کنم وبگم...
"ببخشید...من شماروجایی ندیدم ؟!!!!"
همه چیز خنده دار بود….
داشتن تو…!
بودن من ; ماندن ما….!!
رفتن تو…
این همه آه….
گاهی از این همه خنده گریه ام میگیرد….
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: